برگشتم به مطالعه زبان ، پس از سالها تلاش ناموفق و موفق نامحسوس در فراگیری زبان انگلیسی ، یهویی دارم کتاب سخت ۱۱۰۰ رو میرم جلو و درس ها رو با کل کلمات و ساختار جمله هاشو حفظ میکنم.تلاشی سخت و جانکاه جوری که هیچ کلمه ای از آشناهام درنمیان و روزهای اول سه بار در دقیقه کتاب رو با تعجب واکاوی میکردم و تو اینترنت سرچ میکردم تا درباره اش نکات منفی پیدا کنم تا خودم رو از زیر این چالش سنگین بکشم بیرون و ناظم خاکستری های مغزم با خط کش طویلش که امکان برخورد با هر امحا و احشایی در وجودم داشت منو سر جام می نشوند.الان دیگه سختی هفته اول رو ندارم واسه یه جا نشستن، ولی بازم علیرغم ذهنیتی که از طول خط کش ناظم دارم هر چند خط یکبار صفحات جلویی کتاب رو به امید یه اتفاق انقلابی ورق میزنم.
- امروز به جای غصه خوردن و افسرده بودن سرشب رفتم دستشویی شستم و بدین شکل پیشرفت بزرگی در کنترل احساسات درونی وخشم فردی داشتم!
- امشب کوچکتره که بیدار شد به جای شیر بهش آب دادم و لذا گام بزرگی در راستای از شیر گرفتنش برداشتم و اینگونه شد که رسما با دنیای مقوله شیر مادر خداحافظی کردیم.
- میخواستم فردا صبح زود دوباره برم پارک و دویدن رو شروع کنم فکرهای اقتصادی تصمیم گرفتن بیان تو قسمت حاکم نشین مغزم خودشون رو تحلیل کنن والان ساعت نزدیک پنج صبح و تا الان داشتم الگوهای خیاطی رو واسه تولیدی چک میکردم!
- کتاب عادتهای اتمی (خرده عادت ها) از جیمزکلیر عزیز کتاب فوق العاده کاربردی و خوبیست ولی همچنان که میخونمش، این روزها بیشتر به این نتیجه میرسم که خودم هم شخص منحصر به فردی در برنامه ریزی شخصی و ایجاد عادتهای مفید هستم فقط باید متمرکز شم.
- باید یه جایی توی این سفینه قشنگم واسه کتابهایی که میخونم یه کتابخونه درست کنم
درباره این سایت